پارت ۴

از زبان ا/ت
تقریبا ۲ ساعت از حراستمون می گذشت که جیمین اومد
جیمین : ا/ت باهات کار دارم
ا/ت : همینجا بگو حوصلتو ندارم
جیمین : نخواستم زایت کنم ولی خودت خواستی

اومد جلو و دستمو گرفت و فشار داد
ا/ت : آهه ولم کن
جین : جیمین چته ولش کن
جیمین : گوش کن دختر هر گوهی بودی فردا وسایلت جمع میکنی و از اینجا گم میشی دیگه حوصله فیلم بازیاتو ندارم
ا/ت: ولم کن اشغال 😠

دستمو آزاد کردم
تهیونگ : چی شده جیمین
جیمین : تو نیاز نیست دخالت کنی
ا/ت : تو حق نداری بهم دستور بدی جنده کثافت عوضی جوری رفتار میکنی انگار رئیسی تو.....
جیمین : ساکت شو!

بعد از حرفش بهم سیلی زد و چشمام اشک جمع شد و رفتم سمت اتاقم .

ادامه از زبان تهیونگ

ا/ت رفت سمت اتاقش . از کار جیمین تعجب کردم رفتم سمتش
تهیونگ : جیمین دیوونه شدی یه دختر سیلی زدی اون هم جاسوس
جیمین : همه کاراش الکیه اون یه بچه کو*نی بیشتر نیست
جین : خجالت بکش جیمین برو ازش معذرت خواهی کن
جیمین : اگه جلوم خون گریه کنین حتی به در اتاقش نزدیک نمیشم
تهیونگ : هیچ وقت این کارتو فراموش نمیکنم

جیمین رفت سمت اتاقش ما هم به حراستمون ادامه دادیم



خب این هم از این پارت 😁
لایک کامنت فراموش نشه😁
منو به ۲۶۰ تایی برسونید پارت بعد رو می زارم 😁
ببخشید که زود کات کردم چون گوشیم رفت به فنا بره 😅
دیدگاه ها (۴)

😍😍😍

پارت۵

یا خدا تهیونگ رو نگا😂💜💥💥

پارت ۳

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

:تهیونگ: اون موضوع رو بسپار به من، من حلش می کنما/ت: خب ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط